پایگاه اطلاع رسانی مسجدسلیمان
پایگاه اطلاع رسانی مسجدسلیمان
ســردیــارون بـخـتـیـاری

در دوره قاجاریه ایل بختیاری به سبب ظهور خوانین بزرگی مانند حسین قلی خان بختیاری( که توانست عنوان ایلخانی را برای خود کسب کند و قلمرو خود را بسیار گسترش دهد و در نتیجه  نفوذ ، قدرت و ثروت خود را تا حد زیادی افزایش دهد) ، گسترش و نهادینه شدن ساختار منسجم ایلی ، یکپارچه شدن شاخه های هفت لنگ و چهارلنگ ،  نقش ایل بختیاری در  سقوط استبداد صغیر ، برقراری مجدد مشروطیت و شکست طرفداران شاه مخلوع در گوشه و کنار مملکت ، بر آوازه ، شهرت ، جایگاه و مرتبه اش  بسیار افزوده شد. اما با سقوط سلسله قاجار و به قدرت رسیدن رضا شاه روزبه روز  قدرت ایل بختیاری محدودتر و جایگاهش ضعیف تر شد. اگر چه بعضی از خوانین ایل بختیاری به ویژه جعفرقلی خان سردار اسعد در انتقال قدرت از قاجاریه به رضاخان سهم و نقش مهمی ایفا کردند اما به تدریج رضا شاه سیاستی در پیش گرفت که فروپاشی ساختارهای سیاسی و رزمی عشایر بختیاری را به دنبال داشت. اجرای سیاستهایی نظیر: خلع سلاح عشایر ، تخته قاپو و اسکان اجباری کوچندگان ، کشف حجاب ، قانون نظام وظیفه اجباری ، وضع مالیات های سنگین ، تجزیه خاک بختیاری ، ملغی ساختن عناوین ایلخانی و ایل بیگی ، دستگیری ، زندان و اعدام بسیاری از خوانین و کلانتران و اقامت اجباری بسیاری از آنان در تهران  ، سرکوب بسیاری از قیام ها و تحرکات ، اجبار خوانین به فروش املاک و سهام شرکت نفت و تضعیف قدرت خوانین باعث  گردید تا زندگی کوچندگی تا حد زیادی فروپاشد. بسیاری از خوانین جوان ترجیح  دادند در شهرها  سکنی گزینند و جذب مشاغل دولتی شوند. بسیاری از عشایر نیز روانه شهرها به ویژه مناطق نفتی شدند و به عنوان کارگر بکار مشغول شدند. با تحریک عوامل حکومت ، عشایر همجوار در قالب گروههای مسلح به غارت عشایر بختیاری پرداختند. عوامل غارت و چپاول که در عرف محلی « تریده » نام داشتند ، ضربه های مهلکی به اقتصاد و معیشت کوچندگان وارد ساختند. همه این عوامل دست به دست هم داده  و فشار شدیدی به پیکره ایل بختیاری وارد ساخت که در نتیجه ، این ایل کهن بسیاری از ظرفیت های اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی ، نظامی و انسانی خود را از دست داد.

 وقتی در شهریور 1320 نیروهای متفقین وارد کشور شدند و آن را به اشغال خود در آوردند، بی نظمی و هرج و مرج بر کشور سایه انداخت. حکومت مرکزی به شبحی بدون قدرت تبدیل گردید. زندانیان سیاسی آزاد شدند، مخالفان رضاه شاه که در دوره سلطنت وی سرکوب شده بودند ، به افشای جنایات رضا شاه و ایادی وی برآمدند و خواستار تعقیب و مجازات عمال ستمگر رضا شاه شدند. آن دسته از خوانین و سران عشایر که در تهران تحت نظر بودند ، به مناطق عشایری خود بازگشتند و درصدد احیاء قدرت از دست رفته خود برآمدند. به دنبال آن تنشها و کشمکشهایی در مناطق ایلی ایجاد گردید که « این کشمکشها را باید نتیجه مقاومت ساختارهای اجتماعی و سیاسی کهن در برابر تحولات اجتناب پذیر زمان دانست»( کیاوند ، 1368: 126) در گوشه و کنار ایران شورش هایی شکل گرفت. تعدادی از خوانین بختیاری ، قشقایی و بویر احمدی از وضعیت پیش آمده استفاده کردند و به مناطق خود بازگشتند.

شورش در قشقایی

با سرکوب شدید عشایر ، ناصرخان وبرادرش خسروخان ، روسای ایل قشقایی به دستور رضاشاه در تهران تحت نظر بودند. رضاشاه که بزرگترین زمین خوار در تاریخ کشور ما به حساب می آید ، به آنها گفته بود ، کلیه املاک سمیرم را قباله کرده به دولت واگذار کنند و تاکید کرد که آنها آب سمیرم را دیگر نخواهند خورد. با ورود نیروهای متفقین به کشور و آشفتگی اوضاع ، خوانین قشقایی از تهران خارج شدند و به سمیرم رفتند. ناصرخان ریشخندوار ، طی تلگرامی به رضاشاه نوشت.« به سلامت وارد سمیرم شده فعلاً از آب و هوای مطبوع سمیرم استفاده کرده ، منتظر ارجاع اوامر ملوکانه هستم»

 ناصر خان قشقایی که به آلمانها تمایل داشت ، بی میل نبود تا منطقه تحت نفوذ انگلیسی ها  را به آشوب بکشد. همچنین بسیاری از املاک پدرش را که رضا شاه تصرف کرده بود ، باز پس گیرد. با این هدف در سال 1322 ه.ش. ابتدا در فیروزآباد در چند نوبت با نیروهای دولتی درگیر شد. گاهی پیروز و گاهی شکست می خورد.  چون نتوانست به هدف خود دست پیدا کند. بهتر آن دید برای تضعیف قوای ارتش جبهه های دیگری نیز بگشاید و در مناطق دیگر نیز ارتش را مشغول کند. برای این منظور برادرش خسرو خان را به همراه گروهی تفنگچی رهسپار سمیرم کرد.  ایلات بویری احمدی را  نیز به یاری طلبید. عبدالله خان ضرغام پور بویراحمدی نیز به آنها پیوست. تفنگچی های خسروخان قشقایی به اتفاق زیادخان دره شوری و خوانین بویر احمدی در اطراف پادگان سمیرم مستقر شدند. خسروخان به سرهنگ حسنعلی شقاقی فرمانده پادگان پیغام داد که بدون زدوخورد پادگان را تسلیم کند. سرهنگ حاضر به تسلیم نشد. عشایر قشقایی و بویراحمدی حلقه محاصره را تنگتر کردند. روز نهم تیرماه حمله عشایر آغاز شد. طی سه روز نبرد ، فرمانده پادگان به همراه جمع زیادی از افسران و سربازان مستقر در پادگان که شمار آنها بین 100 تا 200 نفر ذکر شده ، کشته شدند. پادگان به تصرف عشایر در آمد. سربازانی که به اسارت در آمدند پس از خلع سلاح آزاد شدند( کیاوند، 1368 ؛ موسایی ،  1367 ؛ مهدی نیا ، 1366).

یک روز بعد از سقوط پادگان ، ستون نظامی اعزامی از آباده در مهرگرد در شمال سمیرم در کمین گروهی از این تفنگچی ها می افتد. نیروهای کمکی شکست سختی متحمل شدند و تمام آذوقه و مهمات به تصرف تفنگچی ها در آمد.مدتی بعد حکومت مجبور شد با خوانین مدارا کند. بین ناصرخان ، خسروخان و سرلشگر جهانبانی و با حضور مرتضی قلی خان بختیاری که در این ایام فرماندار شهرکرد و بختیاری بود و با روسای قشقایی پیوند خویشاوندی داشت ، مذاکراتی صورت گرفت که منجر به انعقاد پیمان صلحی گردید. بر اساس این صلح نامه خسروخان قشقایی به بعنوان ایلخانی قشقایی تعیین گردید. سلاح های غنیمت گرفته شده تحویل ارتش گردد و ناصرخان به عنوان نماینده مردم فیروزآباد به مجلس فرستاده شود.( طیبی ، 1381 : 3تا 15)

شورش اول ابوالقاسم خان

چنانکه گفته شد ، در شهریور 1320 با عزل رضا شاه ، فشار اجرای سیاستها و برنامه های حکومت بر عشایر بختیاری برداشته شد. در این شرایط و فضای جدید به نظر می رسید، امکان احیای ساختارهای ایلی و بازگشت قدرت و جایگاه از دست رفته ایل فراهم شده است. اما خوانین بختیاری دیگر روحیه و توان سازماندهی ایلی و مسلح کردن طوایف بختیاری را نداشتند. بیشتر خوانین زندگی در شهر را بر حضور در بین ایلات ترجیح دادند و در دستگاههای دولتی بکار مشغول شدند. از قول « گارثویت » روزی سردار محتشم به بعضی از دوستان ایرانی خود گفته بود « ما بختیاری ها ... بیش از حد به زن و شکار تمایل داشتیم ولی حالا در عوض بچه ها یمان به بازی تنیس علاقمند هستند». در این اوضاع و احوال حکومت مرکزی برای جلوگیری از راهزنی ، آدمکشی و ناامنی ترجیح داد که سرپرستی و اداره امور ایلات  و مناطق را به خوانین و اشخاص متنفذ واگذار کند.

ابوالقاسم خان بختیار نیز که در این شرایط در تهران زندگی می کرد با گسترش هرج و مرج در کشور بعد از شهریور 1320شمسی ، از سوی دولت به عنوان فرماندار کاشان منصوب گردید. اگرچه برخی از اهالی و اصناف کاشان برای ابقای وی تلاش فراوان کردند. اما دولت به وی مظنون گردید که به آلمانها گرایش دارد و از آنها طرفداری می کند. تحت فشار انگلیسی ها به تهران احضار و پس از شش ماه از فرمانداری برکنار گردید. همچنین به وی ابلاغ گردید که اجازه ندارد از تهران خارج شود. بعدها هفته نامه« تهران مصور » ( 1/12/31 شماره 497) اعلام کرد که ابوالقاسم خان قبل از شهریور 1320 با آلمانها قراردادی بسته بود که هنگام ورود قوای آلمان به ایران به آنها کمک کند و در عوض نایب السلطنه ایران شود. « مهراب امیری » نیز در باره شورش ابوالقاسم خان در سال 1322شمسی می نویسد: « ابوالقاسم بختیار یکی از چهره های مرموزی است که تاکنون گرایش سیاسی او به درستی شناخته نشده است. در سال 1322 غائله بختیاری را در ایذه رهبری می کرد و در همان روز ها شایعاتی بر سر زبانها بود که با عمال و مامورین آلمانی (مایر) سروکار دارد.  مایر آلمانی به وسیله هواپیما پول، اسلحه و مهمات برای ابوالقاسم خان می ریخت و وی با کمک آلمانها در مناطق بختیاری دست به شورش زد و بیشتر طوایف بختیاری به ویژه عشایر جانکی گرمسیر و بهمئی به او پیوستند (مکبن روز، 1373: 231،190،186؛ مهدی نیا ، 1366: 455).

 

 


نظرات شما عزیزان:

مصطفی نظریان شریفی
ساعت18:10---1 فروردين 1392
سلام:از لرستانم متنتان جالب بود واز خواندنش احساس حماسی در من شکل گرفت درود بر دلاورمردان لر،گذشته مابسیار پرافتخار است ولی آینده را نیز توجه کنیم.

ArticlesStatesmenWoman e-zineًRestorationAYAM contemporary Historical ReviewO.HistoryPublicationsViewpoints and untold eventsForeign Policy Studieswith caravan of history(photo)conferenceswith caravan of history(doc)
صفحه اصلی » مقالات » ريشه و منشأ ايل بختياري

کلمات کليدی :
همه کلمات
تک تک کلمات

نشریه الکترونیکی بهارستان

120


دکتر مصطفی چمران

لرد کرزن

محیط طباطبایی



جوان و تاریخ





همایش بین المللی کالبد شکافی سیاست بریتانیا در ایران



تاریخ و جلوه های عزاداری امام حسین(ع)در ایران با تکیه بر دوران صفویه





چند قطره خون برای آزادی





زندگی سیاسی و اجتماعی آیت الله العظمی حاج سید محمد تقی خوانساری



فصلنامه تاریخ معاصر ایران

شماره 59







کتابفروشی سرای تاریخ



Adobe Reader V 8.0

20.8 MB




ريشه و منشأ ايل بختياري
بازگشت »



هر خان در هنگام تصدي مقام خود با عنوان ايلخاني، از راه‏هاي مختلف مي‏توانست به کسب درآمد بپردازد. اين روند همچنان تا پايان جنگ جهاني اول و روي کار آمدن سلسله پهلوي ادامه داشت. شايع‏ترين راه‏هاي کسب درآمد و منابع عايدي ايلخان عبارت بود از:


الف) ازدواج سببي با طوايف، خاندان‏ها و خانواده‏هاي ثروتمند36
ب) به دست آوردن تيول از دولت مرکزي در صورت اطاعت
ج) دريافت مستمري ساليانه از سوي دولت
د) وصول ماليات‏هاي مختلف و اختصاص بخشي از آن به خود
ه) تجارت از طريق فراهم کردن سرمايه براي بازرگانان و تجار
و) جمع‏آوري و تکثير احشام و اغنام و پرورش اسب و ماديان
ز) دريافت عوارض راهداري جاده لينچ
ح) خريد و فروش اراضي، دهات و املاک در داخل و خارج از قلمرو بختياري
ت) فروش اراضي مورد نياز به شرکت نفت ايران و انگليس؛ به ويژه اينکه اراضي مزروعي در قلمرو هر طايفه جزو ثروت خان به حساب مي‏آمد.
ي) دريافت حق‏الحفاظه مربوط به مناطق نفتي
ک) دريافت سود اسهام نفت
ل) عايدات حکومت شهرهايي که به عنوان حاکم بدان شهر فرستاده مي‏شدند.
م) دريافت حقوق مناسب دولتي براي منصب‏هايي همچون رئيس‏الوزرايي و.... 37

خوانين در بسياري از مواقع همچون مالکان، سهم خود را بابت محصول يا مال‏الاجاره و ديگر بهره‏هاي مالکانه وصول مي‏کردند و در آنِ واحد به عنوان رئيس ايل و عشيره از اتباع خود باج‏هايي مي‏گرفتند. 38 ماليات‏ها در قلمرو بختياري چند نوع بود:

الف) ماليات گله‏داري يا شاخ‏شماري. به اين ترتيب که در ازاي هر ماديان برابر با چهار درازگوش يا گاو برابر بيست رأس گوسفند، 15 قران دريافت مي‏شد.
ب) ماليات اراضي زراعي يا ماليات خيش که به ازاي هر خيش، يک قران دريافت مي‏شد.
ج) سيورسات و مخارج که سفره هر خيش شامل يک منِ شاهي نان، يک بار هيزم، دو عدد مرغ، ربع منِ شاهي روغن و ده عدد تخم‏مرغ مي‏شد.
د) دريافت وجوهي براي استفاده از معادن نمک. 39

براي دريافت اين ماليات‏ها معمولاً هر يک از خوانين تعدادي مأمور براي کار جمع‏آوري در اختيار داشتند. برخي از طوايف مانند احمد خسروي به جاي پرداخت ماليات، تعدادي تفنگچي در اختيار خان قرار مي‏دادند. 40

در سلسله‏مراتب طايفه و ايل، علاوه بر خان افرادي به عنوان کلانتر و کدخدا و ريش‏سفيد نيز حضور داشتند. بدين‏ترتيب که کدخدايان عامل کلا


مصطفی نظریان شریفی
ساعت18:09---1 فروردين 1392
سلام:از لرستانم متنتان جالب بود واز خواندنش احساس حماسی در من شکل گرفت درود بر دلاورمردان لر،گذشته مابسیار پرافتخار است ولی آینده را نیز توجه کنیم.

علي بلدي
ساعت13:05---9 اسفند 1389
با سلام . دوست عزيز الحق كه مطالب زيبايي نوشته ايد .ولي اگر صلاح ميدانيد

منبع مورداستفاده خود را بنوسيد
مطالب بهتر مورد توجه خوانندگان قرار مي گيرند.
زياده جسارت است فرزند بختياري علي
.


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.