پایگاه اطلاع رسانی مسجدسلیمان
پایگاه اطلاع رسانی مسجدسلیمان
ســردیــارون بـخـتـیـاری
نوشته شده در تاريخ برچسب:اولین ,کاشف, نفت,مسجدسلیمان, در, ایران, که, بود, توسط عــلــی چراغیان |

اولین كارشناس نفتی ای كه دقیقاً 147 سال قبل ( یعنی سال 1855 میلادی ) از منطقه مسجد سلیمان كه در آن موقع كوهستانی خالی از سكنه بود دیدن كرد و اهمیت حوضچه های نفت آلوده به قیر آن را ارزیابی نمود، یك مهندس زمین شناس بود به نام لوفتوس (Loftus) وی هفت هفته در آن محدوده همراه با چند تن تكنیسین و محافظ به سر برد و حوضچه های (apageSe) قیر و نفت را به دقت بررسی و آزمایش كرد و بعداً مقالاتی پیرامون آن انتشار داد.
" لوفتوس" در سری مقالات خود اظهار نظر كرده بود، كه احتمالاً تعداد فراوانی از این مخازن در كوههای بختیاری ، در فاصله هائی بین آتشكده كهن و مرموز" سرمسجد " و كوههای آسماری (بین مسجد سلیمان وهفتكل ) ، كه به طور طبیعی و خودكار، قیر از حوضچه های بی شمار آن تراوش می كند، همیشه وجود داشته است. ( ویرانه آتشكده كهن زردشتیان، مورد بازدید همگان قرار می گیرد ) باری لوفتوس می افزاید آن حوضچه ها در مناطق شوره زار و زمین های غیر قابل كشت، در پشته های پیچیده و مرتفع و سنگهای سیاه، سنگهای مارل، سنگهای گچی و سنگهای آهكی وجود دارند. و توضیح می دهد: روش ساده و ابتدائی استخراج قیر معدنی را چند تن از خانواده ای از سادات شوشتری ابداع كرده بودند. آنان را ساكنان خوزستان به نام ً سادات قیری ً می شناختند. آنها حق انحصاری استخراج را از آغاز به دست آورده بودند.


رینولدز
اولین كارشناس نفتی كه نفت را در ایران كشف و استخراج كرد، مردی میانسال به نام ژرژ برنارد رینولدز بود.(George Bernard Reynolds) رینولدز در ۶ ژوئیه ۱۰۹۱ ( درست یك قرن و یكسال قبل ) ، تقریبا ۴ ماه پس از آنكه امتیاز نفت به ًویلیام ناكس دارسی ً اعطاء گردید، به استخدام وی در آمد.به دست آوردن امتیاز نفت، از حكومت ایران ، به دوران سلطنت ً مظفرالدین شاه ً كه قرارداد آن در ًتهران ً به امضاء رسید، مورد تحسین و تائید چند تن از متخصصان و كارشناسان برجسته امور نفتی آن زمان قرار گرفت، و آن شخصیت ها عبارت بودند از Bouroton)، ً رد وود ًو خود ًرینولدز ً (Reynolds )
رینولدز از دانشگاه مهندسی هندوستان در رشته نفت فارغ التحصیل گردیده بود و در سازمانهای عمومی آن كشور نیز خدمت كرده بود و همچنین در مناطق نفتخیز به كار پرداخته و تجربه هائی گرانبها اندوخته بود. رینولدز یكی از مهندسین فعال، موجه و واردی بود،‌ كه در حقیقت زمین شناسی را نزد خود فرا گرفته بود و از این رهگذر توجه و تحسین همگان را نسبت به خود جلب كرده بود.رینولدز مردی پركار، پر انرژی و سوار كاری ماهر بود. او می توانست كوهها و دشتهای صعب العبور را به سهولت با اسب بتازد. رینولدز یك امتیاز دیگر نیز داشت و آن زباندانی اش بود. وی در حدی نسبتاً وسیع می توانست به فارسی تكلم كند و به گویش های بختیاری و شوشتری نیز با سرعت آشنا گردید و در حد لازم رفع نیاز می كرد.
درباره او گفته می شود :
او سبیل پرپشت تیره رنگی داشت و دارای اندامی نسبتاً درشت بود، كه از این بابت قاعدتاً می باید روی بیننده اثر گذار باشد و به گونه ای ایجاد هیبت و تشویش نماید، اما وی هرگز از حد اعتدال و متانت خارج نمی شد و به اطرافیان مهربانانه احترام می گذاشت. به یك سخن مردی متین وكم حرف بود. او در بیابانهای لم یزرع، كوههائی كه در آن امكان زندگی نبود، و در سرزمین های وحشی و شوره زار ، در آنجا كه تف آفتاب سوزان بر زمین می تابید،‌ به سر می برد و هرگز لب به شكایت نمی گشود. شكیبائی او در برابر سختی ها، در خور آفرین بود.
رینولدز از لحاظ كیفیت روحی، مردی تنها، بی یار و یاور بود. از نظر خلق و خو، حساس و كمی زود رنج بود، اما آزردگی های خود را پنهان می داشت. وی از دخالت كسانی كه در امور فنی مربوط به خود، ( به ویژه اگر در آن صاحب نظر نبودند ) ،‌ بر می آشفت، اما بسرعت بر خود مسلط می شد.
رینولدز را ، مردی كه تا حدی درونگراست شناخته بودند، به ویژه كه بیشتر دوست داشت در انزوا به سر برد. او در شرایطی،‌ خاصه در مواقعی كه به درستی و حقانیت نظرات خود، ‌اطمینان داشت، از ابراز نفرت خود پروائی نداشت و به سهولت از صدور احكام واصله سرپیچی می كرد. او نسبت به افراد مشكوك، بالاخص از افراد و همكارانی كه از مصاحبتشان لذت نمی برد، مودبانه بی میلی وبی اعتمادی خود را نشان می داد، اما نسبت به اشخاصی كه شایسته احترام بودند
به نیكی رفتار می كرد. دكتر یانگ موسس نخستین بیمارستان شركت نفت در مسجد سلیمان بود. وی به فاصله زمانی اندك، عضو هیات مدیره شركت نفت گردید. او همان كسی است كه در كشف پنیسیلین، از همكاران نزدیك و سودمند پروفسور" فلمین" بود و از این رهگذر نام وی جزء مفاخری است كه در خدمت كاشف پنیسیلین،‌سهمی به سزا داشته اند.
رینولدز؛ نسبت به ایرانی ها، خاصه آنهائی كه در استخدام او بودند و بالاخص آن دسته از عشایر بختیاری كه امور مربوط به راه سازی، نصب دكل نفت و دیگ بخار را انجام می دادند، رفتاری شایسته داشت و بالاخره او با مهترها، آشپزها، نگهبانان، بنایان،‌ مكانیك ها و عموم كارگران غیر فنی با احترام و به نیكی رفتار می كرد. متقابلاً كلیه كاركنان برای وی احترام خاصی قائل بودند، به ویژه كه وجود او،‌ مایه دلگرمی آنها بود.
رینولدز،از همان بدو عملیات حفاری در " چیا سرخ "( محلی بین قصر شیرین ایران و خانقین عراق ) كه كار خطیر خود را آغاز كرد، به عنوان های (رئیس بزرگ نفت ) – ( مظهر ملایمت – مهربانی وبخشندگی ) شناخته و نامیده شده بود و به علت اجرای عدالت،‌ همواره مورد ستایش بود.
" رینولدز" هنگامی كه در كرمانشاهان به اكتشاف نفت مشغول بود، واقعه ای عجیب و غیر منتظره پیشامد كرد كه داستان آن چنین است: " عزیز خان "رئیس یكی از ایالات به نام آن سامان بود، روزی بر حسب اتفاق ، با عشیره مسلح خود ناگهان با " قادر خان " كه او نیز یكی دیگر از خان های آن منطقه و دشمن خونی وی بود، درست در نزدیكی اردوی رینولدز رو به رو گردید. ً عزیز خان ً دو تن از پسران قادر خان را در یك نزاع خونی ( در سال 1903 ) به قتل رسانده بود !!
جنگ و خونریزی مسلمی در شرف وقوع بود و به راستی غیر قابل اجتناب می نمود. آن ملاقات غیر مترقبه بین دو عشیره، درست هنگامی روی داد، كه ً رینولدز ً درگیر مرخص كردن چند گروه از كاركنان خود به خانه هایشان بود.لحظات پر هیجان و مرگباری بود، اما از آنجا كه ًرینولدز ً به بی طرفی و بی نظری شناخته شده بود، محتاطانه بین آنان حائل شد و با همان شیوه كم گوئی خود گفت: ً ظاهراً از هر دو طایفه شما در اردوی نفت ما كار می كنند و نان می خورند. بگذاریم محیط عملیات نفتی به دور از شیوه ستیزه جوئی، به كار و فعالیت خود توام با صلح و برادری همچنان ادامه یابد ً. ، سران ایل در لحظاتی كوتاه با بزرگان طایفه هاشان، جدا از یكدیگر به كنكاش نشستند. آنها به نشانه احترام به ً رینولدز ً تفنگهای خود را با دست راست خود بالا بردند و هریك به سوئی مخالف با مسیر عشیره دیگر، با آرامش و مسالمت، محل را ترك گفتند.
همگی نفسی به آسایش كشیدند و كاركنان با خوشدلی و آسودگی خاطر به خانه هایشان رفتند و اردوی نفت با وساطت و حسن تدبیر ً رینولدز ً از مسیر منازعه ای خونین به كلی بیرون گذاشته شد.


گروه نفتی به جنوب اعزام می گردد
گفتیم كه نخستین فعالیت های نفتی در كرمانشاهان، كه هرگز مورد تائید و تمایل ًرینولدز ً نبود آغاز گردید. ً رینولدز ً گفته و نوشته بود: ً ما هر چه بیشتر به بندرگاهها نزدیك تر باشیم، در هزینه ها و در اوقاتمان صرفه جوئی بیشتری خواهیم كرد. فرضاً كه در ً چیاسرخ ً نفت به میزان تجارتی كشف گردد، احتساب هزینه ها جهت سفارش لوله های نفت، مخارج گزاف لوله ها، صرف وقت زیاد برای لوله كشی چنان مسافتی طولانی از استان كرمانشاهان به استان خوزستان، وسرانجام انتقال آن به بندرگاهی امن، ساختن تلمبه خانه های متعدد ( در فواصل معین ) – جهت پمباژ نفت – گماشتن تفنگداران ثابت و گشتی،‌ جهت محافظت از خطوط لوله نفت، متضمن هزینه سنگینی خواهد بود.
سرانجام مسئولان امر در ً لندن ً سر عقل آمدند و پس از ۷ سال اتلاف وقت و صرف هزینه های بیهوده، موقع اعزام اكیپ نفتی فرا رسید. رینولدز و گروه او عازم جنوب شدند.
باز كردن و پیاده نمودن آن همه ماشین آلات، دكل حفاری و غیره،‌ بار كردن و عبور دادن آنها از كوههای زاگرس، از اعماق دره ها تا فرا ز قله ها آن هم با نیروی انسانی ( كه جمعاً ۴ ماهی به طول انجامید) كار ساده ای نبود.

در جنوب ایران
اكنون هنگام آن بود كه الزاماً اراضی محدوده مورد نظر جهت عملیات حفاری، اكتشاف و بهره برداری ارزیابی و تقویم گردد. ً رینولدز ً اراضی مورد نیاز را تعیین حدود نمود. پس از رده بندی زمین و تنظیم نسق بر اساس آیش بخشهای علف چر و زمین های خشك و شوره زار، یك مهندس نقشه بردار انگلیسی از هندوستان وارد گردید، تا كلیه محدوده مورد نظر را مساحی و نقشه برداری كند.
در بر آوردی كه مساح اعزامی انجام داد، تقسیمات و محاسبات ً‌رینولدز ً‌ در حد اغوای كارفرما و تقریباً به صورت انجام كاری نپخته و به گونه ای بچگانه جلوه گر شد ! از اینرو وی به سبب اضافه پرداخت به خانهای بختیاری مورد انتقاد و سرزنش قرار گرفت.
در جلسه ای كه به دنبال مساحی منطقه تشكیل گردید، ً ایلخان ً‌ با تشدد گفت: ً من مردی صادق ام و بر سر حرف خود می مانم! من بهای هر جریب را به همان قیمتی كه با ً مستر رینولدز ً به توافق رسیدم می خواهم، نه یك شاهی كمتر و نه بیشتر حاضر به واگذاری نیستم ً!
برای اینكه تصویری روشن در اذهان ترسیم گردد، بجا خواهد بود تا به یاد آوریم دوران پر از هرج و مرج گذشته را،‌ انگلیسها پس از آن كه سندیكای امتیازات دارسی را به سود خود ملغی نمودند و آنرا تبدیل به شركت سهامی نفت ایران و انگلیس كردند، برای رعایت جوانبی، بدون موافقت دولت ایران، سهامی به خوانین بختیاری اعطاء و شركتی به نام! Anglo Bakhtiari Oil Co تاسیس كردند! رضا شاه ، موقعی كه كشور را قبضه كرد و بساط خانخانی را بر انداخت، آن قرارداد را لغو كرد. او خشمگینانه گفته بود:" مگر بختیاری ها یك مملكت هستند كه كسی باهاشان قرارداد ببندد؟!‌‌"


عزیمت رینولدز به تهران
هنوز به درستی دانسته نیست كه ً رینولدز ً در تاریخ ۹ اوت 1901 ( یكصد و یك سال قبل ) دقیقاً تحت حمایت و تعهد چه كسی از ً لندن ً عازم ایران گردید. او در دهم سپتامبر،‌قبل از آنكه به ً چیا سرخ ً ( محل ماموریت اش ) عزیمت نماید، چهار هفته در تهران توقف كرد و در15 اكتبر به كرمانشاهان رفت. چون ماشین آلات و آذوقه ارسال از لندن به ایران، می باید از راه دریا به بصره حمل می شد و از آنجا به بغداد كه تنها راه عملی حمل و نقل در آن روزگار بود، فرستاده می شد، لذا تا لوازم حفاری وارد گردد، ً‌ رینولدز ً از فرصت استفاده كرد و با ترتیباتی كه داد، موفق شد با سران و معتمدان محلی به جریب كردن حوزه عملیات و تهیه سیورسات بپردازد.
دارسی از بالا رفتن هزینه ها و تاخیر طولانی در ترخیص كالاها در بندر ً بصره ً، كه از سوی عثمانیها به عمد صورت می گرفت، شكوه داشت. دارسی بدون آنكه به طور كامل از مشكلات داخلی ممالك شرقی و نیز از موقعیت جغرافیائی آن كشورها آگاهی داشته باشد و اشكالات و نارسائی محلی را دریابد ( خاصه كه هرگز به ایران نیامده بود)، اظهار نگرانی می نمود. بالاخره از سوی ً رینولدز ً به ًدارسی ً اطمینان داده شد كه نیازی به تذكار و تاكید مكرر ایشان در زمینه رعایت صرفه جوئی نخواهد بود و مجاهدت لازم در این مورد به عمل خواهد آمد و رضایت او تامین خواهد گردید. حفاری در ًچیاسرخ ً‌۸ نوامبر 1902 آغاز شد و رینولدز ۵ ماه بعد ( در فوریه 1903 ) با سپردن مسئولیت به دستیار خود، به لندن برگشت، تا با دستور و دیدی تازه به ایران برگردد و به عملیات ادامه دهد.

مشكلات پیش بینی نشده كارشكنی ها
معضلات از آغاز خود را یكی پس از دیگری نمایاندند. حمله ملخ ها در آن سال بی سابقه بود. توده های انبوه ملخ های مرده،‌ آب آشامیدنی را آلوده كرده بود. لوله های دیگ بخار، به علت استفاده از آبهای معدنی دچار خوردگی و زنگ زدگی شده بود.ماشین آلات و ادوات حفاری كه شدیداً به آن نیاز بود، برای چندین بار پشت دروازه های ایران ( در بصره ) مانده بود. غلات مورد نیاز اغنام و احشام به سرقت می رفت. ابزار فنی مربوط به حفاری كه به كار كسی نمی آمد، مورد دستبرد و چپاول یاغیان و گردنه زنان قرار گرفته بود. گرفتاری بزرگی كه دامنگیر اردوی نفت گردید،‌ شیوع بیماری ً وبا ً بود و مساله بهداشت وضع اسفناكی داشت.
حفاران به هیچوجه راضی و دلخوش نبودند و فزون بر آن، خطرات عمومی در اراضی ای كه در آنها به كار مشغول بودند، از سوی دسته هائی كه ماهیت شان مجهول بود، مورد تهدید دائمی قرار داشت.
تمام تلاشها،‌ بی ثمر مانده بود، گرچه دو حلقه چاه اكتشافی به خصوص چاه شماره یك در ۲۲ فوریه به نفت رسیده بود، ولی محصول آن آنقدر ناچیز بود كه بعدها آن حوزه نفتی ، به منظور تمركز دادن مخازن جنوب، جزء مناطق متروكه در آمد.
رینولدز در پایان 1903 ، پس از تمدید قرارداد خود، از لندن به ایران برگشت و دست به كار كاوش مناطق مناسب، كه در ژوئیه همانسال در انگلستان پیشنهاد كرده بود گردید. در آن هنگام به ً رینولدز ً دستور داده شد، قبل از انقضای ماه آوریل 1904، شش منطقه را جهت حفاری انتخاب و تعیین نماید.

ملاقات با شیخ خزعل
او در نوامبر از راه بوشهر عازم مسافرتی طولانی به مناطقی دوردست و احتمالاً خطرناك كه شامل شیراز- بهبهان – شاردین – كنداك – مسجد سلیمان – شوشتر – قلعه تل و اهواز بود، گردید. در آن سفر بود كه ًرینولدزً برای نخستین بار با بعضی از خان های بختیاری و همچنین با شیخ محمره یعنی خزعل ( محمره نام پیشین ً خرمشهر ً بوده است ) ملاقات نمود، زیرا شیخ خود را مالك الرقاب مرز و محدوده تمام خوزستان می دانست.
رینولدز در ژوئن 1904 مجدداً به لندن برگشت. مراجعت او مصادف گردید با موقعی كه ً دارسی ً با مشكلات روز افزون سرمایه گذاری در امر اكتشاف، رو به رو شده بود. سرانجام در اوت 1904مذاكرات با شركت نفت برمه شروع شد. اما تصویب نهائی قرارداد تا بیستم ماه مه 1905 به طول انجامید. چنانچه اشاره رفت ً رینولدز ً در آن موقع در ً لندن ً بود، اما به نظرنمی آمد كه مدیران شركت نفتی مزبور، راغب باشند تا در مورد اكتشاف و بهره برداری با او به مذاكره بنشینند! شاید علت این اكراه و بی میلی، ناشی از این بود كه ً دارسی ً در سپتامبر گذشته با لحن گلایه آمیزی، عباراتی از این قبیل بر زبان آورده بود: ًمن تقریبا مایوس هستم، زیرا برمه ای ها از قبل حاضر به مذاكره و دیدار با رینولدز نشده بودند. ًاحتمالاً این مساله ، موجب دلسردی، بی اعتنائی و سرانجام آن گونه احساس و برداشت، توام با بی توجهی بوده، به طوری كه انگیزه ای شده بود در جهت جلوگیری از عملی شدن كار! ً رینولدز ً .وی به عنوان مسئول مستقیم بسیاری از مخالفت ها و ضدیت های آشكار بعدی معرفی شده است!


دیدار با سردار اسعد
"رینولدز" اوایل سال 1905 از طریق بیروت – حلب – هیث – فالوجه و بغداد به ایران برگشت. او در بدو ورود، عملیات حفاری را در ً چیاسرخ ً تعطیل كرد، زیرا ادامه فعالیت ها را مغایر با سازش و موافقت هائی كه با خانهای بختیاری شده بود، دیده بود. باید دانست زمانی كه در ایران سنگ روی سنگ بند نمی شد، بدون موافقت و رضایت و همكاری خان ها در زمینه طرح پیشنهادی هیچ كاری نمی توانست انجام گیرد. با وجود اینكه در آن هنگام، روابط خان ها با حكومت مركزی موقتاً حسنه بود و آنها رضایت خود را برای اكتشاف نفت در شاردین ( رامهرمز ) و میدان نفتون ( مسجد سلیمان )،‌كه منطقه های انتخابی مزبور در اراضی آنان وافع بود، اعلام كرده بودند، مع الوصف ً رینولدز ً در ۳۱ ماه اكتبر وارد ً شملزار ً شد و با كمك و راهنمائی ًپرایس ً Mr Price ( كنسول وقت بریتانیا در اصفهان ) با سردار اسعد دیدار كرد. او پس از یك ماه مذاكره ، موفق به عقد قراردادی با وی گردید.در آن موقع ً سردار اسعد ً در راس خوانین بختیاری بود. هیچیك از خانهای ً ایلخانی ً و ً ایل بیگی ً نفوذ، ریاست و توافق عشیره ای را مانند ً سردار ً نداشتند. ازینرو ً رینولدز ً بدون پشتیبانی و نفوذ كنونی و آتی وی، نمی توانست مفاد قراردادی را كه با بختیاری ها منعقد ساخته بود، به موقع اجرا در آورد.
بی تردید تمام جوانب كار قرارداد به دقت مورد مطالعه وبررسی قرار گرفته بود و با وجودی كه عقد چنان معاهده ای مورد تایید و تصویب آنان قرار گرفته بود، اما بروز اختلاف تازه و كینه توزی هائی كه از دیرباز بین بختیاری ها وجود داشت، موجب شد كه از همان مراحل اولیه،‌مشكلاتی بزرگ و روز افزون، منجمله كوتاهی در حفاظت ماشین آلات، اموال و بالاخره ابواب جمعی آنان روی دهد و در نتیجه بار مسئولیت و تعهدات خان بزرگ سنگین تر گردد.
مشكل بزرگی كه شخص رینولدز از آن در رنج و عذاب بود،‌ آن بود كه هنوز نه چیزی به بار بود و نه به دار، و خانها، بدون توجه به مشكلاتی روز افزون، به امیدی كه شاید هم واهی بود، می خواستنداز نمد نفت، برای خود ( و نه به عشیره هایشان) كلاهی بر سر بسازند و با وجود این به نزاعهای كهنه ایلی دامن می زدند.
كارشناسان نفت به رینولدز اولتیماتوم دادند كه در صورت تكرار ناامنی، كار را ترك و خود را رها می سازند. رینولدز برای حل ماجرا ناگزیر به گارد كنسولی متوسل شد و آنها در سال 1907 در نفتون ( مسجد سلیمان)‌ مستقر گردیدند.
گارد كنسولی را اصطلاحاً South Persia Rifles كه همانا ً تفنگداران جنوب ً بودند،‌ می نامیدند .

منبع: تبار بختیاری

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.