پایگاه اطلاع رسانی مسجدسلیمان
پایگاه اطلاع رسانی مسجدسلیمان
ســردیــارون بـخـتـیـاری
نوشته شده در تاريخ برچسب:مسجد,سلیمان,گرد,غبار, توسط عــلــی چراغیان |

بي‌شک يکي از اهداف اساسي نظام جمهوري اسلامي ايجاد عدالت در همه ابعاد آن است. پيش درآمد همه اينها البته رعايت عدالت در حقوق شهروندي است که در آن ارزش جان و مال انسانهايي که در جامعه‌اي به نام ايران زندگي مي‌کنند يکسان و يا تا حدودي يکسان ارزيابي شود و چيزي به نام شهروند درجه يک و دو و سه واقعيت نيابد و يا احساس نشود.
اجازه دهيد قبل از ورود به بحث اصلي نمونه‌اي از تبعيض بين شهروندان نظام در بعد اطلاع رساني را ذکر کنم که عليرغم گذشت چندين سال از آن هنوز به عنوان نقطه تاريکي در ذهنم باقي مانده است.

ماجرا به چند سال پيش بر مي‌گردد که در حال خواندن يکي از روزنامه‌هاي صبح کشور بودم. يکي از ويژگي‌هاي منحصر به فرد اين روزنامه، صفحه حوادث آن بود که روزانه مطالب خواندني زيادي داشت و من نيز حتما مطالب آن صفحه را مي‌خواندم.

ماجراي اصلي صفحه که بيش از يک چهارم صفحه را نيز پوشانده بود، از اين قرار بود که در يکي از خيابان‌هاي تهران، پاي خانمي که در حال عبور از خيابان و در حال عبور از روي ورودي درب فلزي مجراي فاضلاب بوده از ميله‌هاي فلزي عبور کرده و گير کرده است. براي رهايي اين خانم، تيم آتش‌نشاني وارد عمل شده و با بريدن ميله‌هاي فلزي پاي اين خانم را آزاد كرد و البته در اين حادثه، پاي آن خانم محترم جراحاتي را متحمل مي‌شود.

در آن نوشتار، گزارش به همين جا ختم نشد و خبرنگار روزنامه، به موشکافي دقيق مطلب پرداخته بود و مصاحبه‌هايي با مأموران آتش‌نشاني انجام داده و علت بروز اين حادثه را دنبال کرده و سعي در يافتن مقصر اصلي اين حادثه داشت تا مشخص نمايد که مقصر اصلي شرکت آب و فاضلاب است يا شهرداري.

پس از خواندن مطلب اصلي صفحه حوادث به صورت گذرا مطالب حاشيه کناري همان صفحه را که معمولا ارزش کمتري داشته و با فونت ريز نوشته مي‌شوند را مرور کردم که يک خبر آن مرا ميخکوب کرد.

حادثه بسيار کوتاه و با چند کلمه بيان شده بود، بدين مضمون «سه تن از عشاير غرب کشور بر اثر عبور از يک ميدان مين کشته و عده‌اي از آنان نيز مجروح شدند» تعجب من نه از حادثه‌اي بود که در آن عده‌اي کشته و مجروح شده بودند، چرا که از اين دست اخبار ناخوشايند بسيار شنيده و خوانده بودم. تعجب که چه عرض کنم، به قول معروف داشتم شاخ در مي‌آوردم از اين‌که اين تبعيض در ارزش جان مردم را در يك رسانه مطالعه مي‌کنم.

هر دو خبر در مورد مردم عادي اين نظام است، در هر دو شهروندان نظام دچار حوادث غير مترقبه‌اي شده‌اند؛ در خبر اول يک نفر جراحاتي برداشته و در خبر دوم چند نفر جان خود را از دست داده‌اند، اما تبعيض در حقوق شهروندي باعث اين تفاوت در انعکاس خبر آنها در آن جريده مي‌گردد. بنابراين بر من خرده نگيريد اگر بگويم مردمي که در تهران زندگي مي‌کنند، شهروندان درجه يک محسوب شده‌اند و عشاير غيور درجه سه و يا حتي چهار.

ا اين مقدمه نسبتا طولاني، مي‌خواهم از همين نگاه به مسأله روز خودمان بپردازم؛ يعني مسأله گردوغبار که نزديک به دو سال است گريبان مردم خوزستان و ديگر استان‌هاي جنوبي را گرفته است.

همه مي‌دانيم اين مسأله در سال‌هاي گذشته وجود نداشته است و تنها نزديک به دو سال است به عنوان پديده‌اي جديد به معضلات زندگي مردم افزوده شده است و در سال جاري نيز از بهمن ماه به طرز بي‌سابقه و عجيبي شروع شده است.
آمار کلي حاکي از آن است که در چهار ماهه اول سال جاري بيش از 70 روز گردو غبار شديد زندگي در استان‌هاي خوزستان، ايلام، بوشهر و هرمزگان را مختل نموده است. ميزان گردو غبار در بيشتر اين روزها بيش از ده برابر حد مجاز آن بوده است.

هر چند از تلفات احتمالي مردم بر اثر اين مسأله خبري در دست نيست اما ميزان مراجعات بيماري‌هاي تنفسي و پوستي به بيمارستان‌ها به شدت افزايش يافته است و شائبه احتمال آلودگي‌هاي راديواکتيو بر هراس مردم افزوده است.

به ياد دارم همزمان با گردوغبار شديدي که در طول تابستان گذشته شاهد بوديم، مسأله فرو ريختن يک ساختمان هفت طبقه خالي از سکنه در سعادت‌آباد تهران، موضوع نخست رسانه ملي و ديگر رسانه‌ها بود!
حادثه را همه مي‌دانيم اما نوع نگاه رسانه‌اي را مقايسه کنيد. انعکاس آن در جرايد و ميزان پوشش خبري و تحليلي رسانه ملي را مرور کنيد و تفاوت را مقايسه کنيد.

بحث من اين نيست که حادثه فرو ريختن يک ساختمان خالي در تهران نبايد مورد بررسي قرار گيرد که نه اتفاقاٌ حق مطلب ادا شد و البته بايد در برنامه‌هاي مختلف سيما، رئيس نظام مهندسي کشور، رئيس کميسيون عمران مجلس، رئيس کميسيون قضايي مجلس و همه مسئولان شهرداري کشانده مي‌شدند و مورد سوال قرار مي‌گرفتند که مقصر کيست و چگونه بايد اطمينان حاصل کرد که از اين اتفاقات ديگر تکرار نشود و بايد در رسانه‌ها آن را فاجعه يا تراژدي خواند و امثالهم.

اما چرا پديده گردوغبار شديد که گستره آن جمعيتي نزديک به ده ميليون نفر از جمعيت کشور را در بر گرفته و زندگي آنان را مختل نموده و بهداشت و سلامتي آنان را در معرض خطر قرار داده مورد توجه قرار نمي گيرد و علل آن بررسي نمي شود و کسي مورد سوال قرار نمي گيرد و پاسخگويي يافت نمي‌شود.

آيا براي اين‌که اين مشکل به صورت جدي توسط مسئولان کشور مورد رسيدگي و توجه قرار گيرد بايد منتظر ماند تا گستره آن دامان شهروندان درجه يک پايتخت را بگيرد؟ پس بايد حق داد که تساوي حقوق شهروندي تنها به صورت يک آرزو در ذهن‌ها باقي بماند.

 منبع: سایت http://www.miscity.ir/

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.