پایگاه اطلاع رسانی مسجدسلیمان
پایگاه اطلاع رسانی مسجدسلیمان
ســردیــارون بـخـتـیـاری

 

تقدیم به همه ی عاشقان بهمن علاء الدین

 

پوستر های ویژه به مناسبت زادروز صدای ایل

جهت دانلود بر روی هر عکس کلیک نمایید :

 

عشق به بهمن

پوستر شماره 1

 

پوستر شماره 2

پوستر شماره 3

 

به قلم :محسن صیدالی بختیاری ، مدرس دانشگاه، دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی

 

و باز هم «مال کنون» ی دیگر در پاییزی سرد و غم انگیز و افتادن از پی هم میخ و ستون «بهون ها» و نوای بی امان و یکسره چاووش ایل که غریوی آشناست در میانه «مال» که ایل را رهسپار کوچی دیگر می سازد و این کوچ خود حکایت پویش و رویش و روشی دیگر است، آری مهرماه است و موسم رفتن و آبان نیز روزگار ماندن و اتراق در «میان بند» و توقفگاه های شیمبار و تاراز و چری و چلوار ...

اما چه حکایتی است که صاحب صلای داودی ایل، آبهمن علاالدین نیز متولد و زاده مهر است و اگرچه زادروزش در مهرماه است اما باز روز کوچ و رحیل ابدی اش نیز آبان ماه و خوش سرود شاعر نامور ایل، استاد علی بداغی از برای بیقراری های بهمن و به یاد همه سردیاران بیقرار ایل:

آبان غریب بیقراری آمد
باران به سراغ آسماری آمد
سم ضربه خاطرات را می شنوی
هنگام غروب بختیاری آمد

اما کوچ و مالکنون روایت و حدیثی دیگر دارد،به درازای عمر انسان خاکی که سهل است؛ به وسعت جغرافیای انسانی و به طول دوران زندگی انسان بر پهنه گیتی و به عرض سکنایش در جهان طولانی است و شاید تا خدا بوده و انسان بوده، کوچ نیز بوده و هست و خواهد بود.

کوچ اما، چونان هر ترک یار و دیار و خانمانی جانسوز است و طاقتفرسا، خاصه کوچ پاییزه با حال و هوای خاصش که سفری سخت را می طلبد از ییلاق به قشلاق و زاد و توشه ای سنگین به کار می آید در هنگام عزیمت از سرحد به گرمسیر. نیک نوا سر می دهد خواننده بیقرار ایل استاد «کورش اسدپور»:

بی تو مال کنون غم، وا تو چی باهارم
ایل به بار، مال به گدار، بیو وادیارم
غم اوید، پاییز هم اوید، ای خدا دل دردمنده
دل مو، چی یه چاله سرد، ای خدا من وارگه منده

آری وصف کوچ و مال کنون پاییزه حزن آور است و جانسوز، زیرا که «وارگه» های همیشه بهار، اینک به پاییز غم نشسته اند و دختران و پسران ایلیاتی و زنان و مردان و پیران و سالخوردگانی که ایل و مال را صفا بخش بوده اند، اینک پای در راه سفری سخت گذاشته اند.

چگونه وصف کنیم کوچ را که در کوچ بهاره از گرمسیر به سرحد(قشلاق به ییلاق) توام است با بیقراری ناشی از بی تابی برای دیدن یار و گرمای طاقتفرسای گرمسیر و چگونه بیان کنیم اظطراب و دلتنگی و غمبار بودن کوچ پاییزه را از سرحد به گرمسیر (ییلاق به قشلاق) که کندن از یار و دیار و وارگه های بهاری و آغاز سفری سخت تر است و فرجام کوچ در این دو حرکت معکوس و وارونه و «چک و چواسه»(به معنای وارونه و برعکس) است.

فرهنگ و ادب بختیاری نیز مشحون از اوصاف و حالات مردمان کوچ نشین ایل است در کوچ و حتی هنر و صنایع دستی ایل نیز متاثر از مشاهدات و ملاحظات زن و مرد ایلیاتی است که نمود بارز این تاثیر و تاثرات را در دستبافته ها و منسوجات شیرزنان ایل بختیاری به وفور می توان یافت.

جالب است که نامگذاری فرزندان زاده شده در گذرگاه های صعب العبور و در میانراهها و میانبندها نیز برگرفته و برخاسته از رفتار طبیعت و مشاهدات و ملاحظات ایلیاتی در هنگامه کوچ بهاره یا پاییزه و الهام از محیط پیرامون و طبیعتی است که همواره زیست بوم کوچ نشینان بختیاری بوده است. نامهایی چون کلوسی، شیمباری، چلواری، تاراز، برفی، بارانی و بردی و... همه حاکی از همزمانی و تقارن زاده شدن فرزندان و دیدن این مظاهر زیبای طبیعت اعم از مادی و غیر مادی است.

اما عاشقی و عشق ورزی و دوری از یار در حرکت از ییلاق به قشلاق و یا برعکس در جان عشاق بیقرار ایل، آتشی جاودانه برمی افروزد و عشق ایلیاتی را جاودانه می سازد و شعر و موسیقی ایل لبریز است از وصف توام شدن عشق و کوچ، که در ترانه های مسعود بختیاری به کرات می توان ملاحظه نمود و شنید و خود نیز در اینباره سروده ام:

میر ایبو که ما سیر از یک آبویم
دمی دیر از یک و ویر یک آبویم
مرو جون بووت ای گل به ییلاق
مکن کاری زنو دیر از یک آبویم

کوچ را از ابعاد متفاوتی می توان بررسی کرد، چنانکه کوچ مظهر همیاری و مشارکت و مساعدت افراد ایل در گذار از حادثه هاست و به راستی اگر این پایمردی ها و یاریگری های یکایک افراد ایل نبود، در طول تاریخ چند هزارساله کوچ ایل بختیاری، تداوم و ماندگاری کوچ در تردیدی غبارآلود و نابودی حتمی قرار می گرفت. زن و مرد و پیر و جوان، ابتدا حفظ جان یکایک افراد و سپس اموال و احشام خویش را تا پایان یافتن سفر بر عهده دارند و خستگی راه را در توقفگاه های میانه راه از تن بیرون می کنند و به گفته آبهمن در به پاکردن آتشی در شباهنگام در بین راه و یا در زمان رسیدن در «وارنو» که وار نو همان سکونتگاه جدید و مال جدید و محل سکنا و معیشت ایل است در ییلاق یا قشلاق.

نوشتن و گفتن از کوچ مجالی بیش از این می طلبد، به ویژه همزمانی کوچ با زادروز و با سالروز کوچ نوای مانای ایل استاد مسعود بختیاری.

حتی در واپسین سروده های خویش و در حنجره طلایی خود نیز از کوچ و مال کنون غفلت نورزید، شاید می خواست، کوچ را یادمان و ویرمان و جاودان سازد و اما دریغ و درد از نبودنش. بهمن جا نیستی که ببینی بی تو ایل چهار بهار از گرمسیر به سرحد و پنج پاییز از سرحد به گرمسیر را مال کنون کرده و می کوچد، اما کوچ تو بی بازگشت شد ای خوانشگر توانا و جاودانه ساز شادی ها و همدم تنهایی های ایل. اما همچنان دلخوش و سرخوشم به آنچه گفتی در کوچ غم اگیز از قشلاق به امید دیدار در ییلاق:

گرمسیره گرمه، گرمه والا و باد گرم ایاره
کاشکی که آخی، مال بار کنه، بریم ییلاق دوواره
گرمسیر گرمه، بیاین بار کنیم بریم سی سرحد
بزنیم آخی یه وار نو بهلیم ای کهنه واره
کوه زرده نه بگوهین بگوهین، کردیمه گردواری
تی به ره بو تا، مالا بیان آخی زآسماری
کوه زردنه بگویین بگویین مندیرمون بو
گردواریم کردیمه باز آخی وابا مه نو
کوه زرد نه بگوهین بگوهین آخی کوگس بخونه
سرچارده نوم خدا دی مالکنونه
کاشکی که یه سال مالا ونن، آخی پا چشمه ساری
هرکسی بره صحو تا پسین به دین کاری
کاشکی که یه سال مالا ونن وار برافتو
هرکس بره به دین کاری از صحو تابه سر شو

و در تایید کلامش خویش نیز سروده ام:

بیو تا کوچ کنیم وار باهاره
بیو تا جمع کنیم ایله دوواره
به قول بهمن شیرین سخن باز
بیاریم چشمه کوهرنگ هفت و چاره
و گوییا وحدت و اتحاد، آرزوی دیرینه و هدف و مقصد غایی کوچ است که بهمن نیز بدان معتقد بود، به امید تداوم همه مظاهر زیبا و کوچ که مانایی و ماندگاری ایل در گرو تداوم این سنت زیبای ایل جلیل بختیاری است.

 

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

شهرام جلیل - لردگان
ساعت11:43---20 خرداد 1391
مو هم متولد 20 مهر 1369 هدم . عاشق مسعودم . پوستر مسعود من اتاقم دارم

علی بداغی
ساعت0:21---23 مهر 1390

«بهمن» هست

اگر

بی آن که «آبان» را ازخاطرببریم

«مهر»بان باشیم

............................

با سلام و سپاس


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.