پایگاه اطلاع رسانی مسجدسلیمان
ســردیــارون بـخـتـیـاری
نوشته شده در تاريخ برچسب:مسجد,سلیمان, در, زمان, حکومت, قاجار, و, پهلوی, توسط عــلــی چراغیان |

 

 

مسجدسليمان در زمان قاجاريه

     همه ما مي دانيم كه سرزمين مسجدسليمان در قرون وسطي «تلغر» و تا آغاز فعاليتهاي اكتشافي صنعت نفت «جهانگيري » ناميده مي شد و با حفر چاه شماره يك خاورميانه به «ميدان نفتون» تغيير نام يافت. منطقه مسجدسليمان زماني در دست چهارلنگها بود و خوانين آنها بر اين خطه حكومت مي كردند.

 

     در آخرين سالهاي سلطنت فتحعلي شاه قاجار، محمدتقي خان چهارلنگ بختياري در خوزستان بر عليه حكومت مركزي شوريد. دفع شورش وي به دليل فوت فتحعلي شاه ممكن نگرديد. پس از فوت وي بعلت بروز كشمكشهاي متعدد كه بين شاهزادگان قاجار رخ داد سه تن از آنان به لندن فرار كردند. از اين زمان به بعدتاريخ ايران بعد تازه اي پيدا مي نمايد.

     بايد دانست كه كشور ايران در آغاز قرن نوزدهم در اثر استعمارطلبي كشورهاي بزرگ اروپا به دايره سياست بين المللي كشيده شد و انگليس كه بنحوي مي خواست بر خليج فارس تسلط پيدا كند، از راه اعزام جاسوسي به نام جهانگرد و باستان شناس در صدد كشف طرق امكان راه يابي به استعمار كشورها برآمد. به همين دليل شاهزادگان فراري را كمك نمود  تا به بغداد رفته و با محمدتقي خان بختياري ارتباط برقرار كنند. انگليس توانست با استفاده از شورش خان بختياري عليه حكومت مركزي، محمدشاه را از توجه به هرات بازدارد و او را درگير با حكومت بختياري سازد. پس از چند بار آشوب و شورش بلاخره خان بختياري توسط حاكم و اصفهان دستگير و به تهران گسيل داده شد.

     با دستگيري محمدتقي خان، نفوذ ايل چهارلنگ در منطقه مسجدسليمان از بين رفت و از همين موقع نفوذ ايل هفت لنگ آغاز گرديد و مسجدسليمان جزء متصرفات طوائف هفت لنگ قرار گرفت. در مسجدسليمان از زمانهاي دور نفت را با اصول اوليه استخراج مي كردند و سادات قيري، نفت سفيد و غيره را مانند سابق در بازارهاي تهران، اصفهان و شوشتر جهت بازسازي بقعه هفت شهيدان مي فروختند.

     در 140 سال قبل، نفت سفيد چشمه هاي مسجدسليمان كه به صورت بدوي استخراج مي گرديد و تصفيه نيز نشده بود، رقابت شديدي در تهران و نقاط شمالي ايران با روغن چاههاي نفت «بادكوبه » مي نمودند.

     بعد از قتل حسينقلي خان ايلخاني، يكي از خوانين صاحب نام ديگري كه تا اين اواخر و تا اوايل شروع بهره برداري از نفت، نامش را در تاريخ حكومت  بختياري و انقلاب مشروطيت مي توان ديد، حاج عليقلي خان معروف به «سردار اسعد» است (كه نقش آنه در تاريخ نفت شرح داده شده است) اين شهر در زمان حكومت قاجاريه هم از قلع و قمع در امام نماند و علاوه بر جنگهاي داخلي بين طوائف، با بستن قرارداد نفت بين مظفرالدين شاه و نماينده اعزامي ويليام ناكس دارسي انگليسي، خرمي و سرسبزي طبيعت مسجدسليمان به كلي از بين رفت و اينجا، نه بصورت يك شهر مدرن درآمده و نه به همان حالت اوليه خود باقي مانده است. با كشف نفت در اين سرزمين مردم اطراف براي كاركردن، بعنوان كارگز ساده يا خدمتك عده اي از خوانين بختياري كه نوكران سرسپرده انگليسي ها بودند، آب و خاك اجدادي خود را رها كرده و در صنعت نفت با حقوق بسيار ناچيز روزانه يك الي دو ريال آن زمان جذب مي شدند. بيشتر زمين داران محلي نيز پراكنده شده و مالك اصلي زمينهاي مردم ايران، انگليسي ها شدند. خيانتي كه قاجاريها توسط خوانين در جهت فروختن املاك به اين ايل جليل كرده اند تا يك نفر از بختياريها زنده است فراموش نخواهد شد. طلوع دوباره اين شهر پارسيان بعد از گذشت چندين سده در 5 خرداد 1287 ه.ش (1908 ميلادي) با فوران نفت از ميدان نفتون در ميانه مسجدسليمان كنوني انجام پذيرفت.فوراني كه حيات اقتصادي و اجتماعي مسجدسليمان را دگرگون كرد. ولي اينبار بانيان شهر نه شبانان پارسي فرودآمده از كوهها، بلكه فرنگيان شهرنشين و صنعتگر و به اصطلاح مدنيت يافته، اما جهانگشا و جهانخواراني بودند كه از درياهاي دور خود را به اين سرزمين رساندند. اين بيگانگان زيرك به مدد متون تاريخي دريافته بودند كه ايرانيان در اين محل از نفت و گازي كه بطور طبيعي از زمين به خارج رانده مي شد استفاده هاي گوناگون كرده و آتش جاودان خود را در اين جايگاه مي جسته اند. پس نماينده پيگير و ماجراجوي آنها رينولدز انگليسي توانستبا انتقال وسائل و تجهيزات لازم و حفر چاه در مسجدسليمان بر سرچشمه آتش جاودان پارسيان دست يابند. در اين دوران انگليسيها نام اين شهر را MIS گذاردند كه مخفف مسجدسليمان است.  


 

مسجدسليمان در زمان حكومت پهلوی

     در سال 1303 شمسي رضاشاه پهلوي به همراه وزراي كابينه و خوانين بختياري آن دوران به مسجدسليمان سفر كرد و پس از بازديد از تأسيسات نفتي شهر و مشاهده قديمي ترين آتشكده ايرانيان باستان در اين شهر، لايحه اي از طرف خود به مجلس ارائه نمود و نام اين شهر از ميدان نفتون به مسجدسليمان تغييريافت. در زمان اين دودمان مسجدسليمان هم تا آنجايي كه شيره در بدن داشت، بوسيله چاههاي نفتي كه در حدود 314 حلقه مي باشند، منابع زيرزميني و خداداي اين منطقه زرخيز استخراج شده و به حلقوم كارتل ها و تراست ها ريخته مي شد و انگليس و امريكا از اين طلاي سياه آبادان گشته، ولي برعكس ملت ايران روز به روز فقيرتر و ناتوان تر مي شد. در زماني كه روزانه بيش از 5/4 ميليون بشكه نفت از اين خاك زرخيز بوسيله لوله هاي نفت بسوي درياها و نهايتاً كشورهاي بيگانه سرازير مي شد، كارگران ايراني حق مصرف يخ و سوار ماشين شدن و استفاده از برق نداشتند. تنها كساني كه مي توانستند از وسايل رفاهي شركت نفت ايران و انگليس استفاده كنند كه مورد محبت «صاحب » قرار مي گرفتند. هر ايراني كه اين كلمه را در مقابل انگليسي ها به زبان نمي آورد و فراموش مي كرد، فوراً مورد غضب قرار مي گرفت و از كار اخراج مي شد. كارمندان و كارگران ايراني از تاريخ 29/12/1329 به قوه و قدرت رسيدند و در آن هنگام صنعت نفت ايران به رهبري آيت الله كاشاني آن روحاني بزرگ و مبارز و دكتر محمد مصدق ملي شد و انگليسي ها را يكي پس از ديگري از خاك ايران بيرون راندند.

 

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.